Ekaterina Buzhinskaya سال نو را به تنها خوانندگان تبریک گفت

هنرمند خلق اوکراین اکاترینا بوژینسکایا در مورد بابا نوئل گفت ، داستان های خنده دار را به یاد آورد و سال نو را به شما تبریک گفت!

سال نو دلیل خوبی برای انجام کارهای زیبا و گفتن کلمات گرم به اطرافیانتان است.

سردبیران تنها به طور فعال برای سال نو آماده می شوند و در عین حال از ستاره های کسب و کار نمایش اوکراین به شما تبریک و تبریک مجازی می فرستند. ما به همه آرزوهای گرم می پیوندیم و آرزو می کنیم که همراه با سال 2016، ایمان، امید، عشق به خانه شما بیاید.

در پروژه ویژه سال نو، تصمیم گرفتیم از افراد مشهور بپرسیم که آیا در کودکی به بابانوئل اعتقاد داشتند یا خیر و اگر پدربزرگ را در خیابان ببینند برای بیرون کشیدن او از کیف چه می خواهند؟ علاوه بر این، ستارگان بسیاری از داستان های خنده دار و ماجراهای غیرمعمولی را که در آستانه تعطیلات برای آنها اتفاق افتاد، برای ما تعریف کردند.

قهرمان مطالب امروز ما هنرمند خلق اوکراین یکاترینا بوژینسایا است. اکاترینا به ما گفت که چند ساله به بابا نوئل اعتقاد داشت. کاترین همچنین یک داستان خنده دار را به یاد آورد که در شب سال نو برای او اتفاق افتاد.

چگونه والدینتان از ایمان شما به بابا نوئل در کودکی حمایت کردند؟

جایی در اواسط ماه دسامبر، پدر و مادرم به من گفتند که بنشینم تا برای بابانوئل نامه بنویسم. نوشتن نامه برای من یک فعالیت هیجان انگیز و شادی آور بود، در پایان همیشه تعطیلات سال نو را به او تبریک می گفتم. بعد نامه را به مادرم دادم و باور کردم که او به اداره پست می رود و برای پدربزرگ می فرستد. همانطور که بعداً فهمیدم، نامه هرگز به دست پدر و مادرم نرسید. البته خوشحال شدم که هدایای سال نو را زیر درخت پیدا کردم و دقیقاً آنهایی که از بابانوئل پرسیدم. اما بعد از تعطیلات، مادرم همیشه به من می گفت که یک سال تمام تا سال جدید آینده، دستیاران بابانوئل مرا، رفتارم را زیر نظر می گیرند و تصمیم می گیرند که آیا آرزوی نوشته شده در نامه را برآورده کنم یا خیر.

یادم می آید که در شب سال نو نامه ای به بابانوئل نوشتم که من واقعاً اسکیت سفید می خواهم و مشتاقانه منتظر این تعطیلات هستم ، بنابراین می خواستم این هدیه را دریافت کنم. و در اول ژانویه، صبح زود به سمت درخت دویدم و یک جعبه بزرگ را دیدم، آن را باز کردم، و اسکیت های سفید و بسیار زیبا وجود دارد. هیچ محدودیتی برای شادی وجود نداشت. اما با گذشت زمان متوجه شدم که بابانوئل وجود ندارد و تمام نامه های من به دست پدر و مادرم افتاد، آنها نیز آرزوهای من را برآورده کردند.

تا چه سنی به بابا نوئل اعتقاد داشتید (و شاید ادامه دهید؟)

تا 8 سالگی باور داشتم. به طور اتفاقی دیدم که چگونه والدینم هدایایی را زیر درخت گذاشتند و متوجه شدم که بابانوئل آنجا نیست و تمام آرزوهای من توسط مامان و بابام برآورده شد.

اگر ناگهان در خیابان با بابانوئل روبرو شدید، چه چیزی از او می خواهید که از کیف بیرون بیاید؟

گل هفت گل. من نه تنها برای خودم آرزو می کنم. و من واقعاً خواهان صلح در کل جهان و مستقیماً در اوکراین هستم.

آیا می توانید یک داستان خنده دار کودکی مربوط به سال نو را به خاطر بیاورید؟

شب سال نو بسیار مجازات شد. در مدرسه، در همه رویدادها، نقش های اصلی را داشتم. برای جشن سال نو به یک کت و شلوار نیاز داشتم و بدون اینکه دوبار فکر کنم راهی پیدا کردم که زیباترین کلاس باشم. مامان یک لباس لوکس لوکس داشت و من از آن لباسی برای خودم درست کردم. آن را بریدم، خرابش کردم، مادرم در شوک بود و من یک شب در گوشه ای داشتم و هیچ اجرائی نداشتم. این یک مجازات بزرگ برای من بود.

برای بازدیدکنندگان زن سایت The only one در سال 2016 چه آرزویی دارید؟

عشق و شادی، سلامتی و رفاه، به طوری که خانواده ها محکم و صمیمی، رفاه، شادی، دستیابی به اهداف و برآورده شدن همه خواسته ها باشند.